با نهایت احترام ، پیشکش به یگانه بــــانوی زندگیــــــــم
پروانه ی عزیزم
...
روزم را به امید اینکه یک روز دیگر را با تو خواهم بود آغاز می کنم
آن زمان که چشم هایم به روی یک صبح زیبا و دل انگیز گشوده خواهد شد
گوئی قرار است تمام زیبائی های دنیـــــــــــــــــــــا را به من هدیه دهند
لبخندی شیرین ، تمام وجودم را لبریز می کند ؛ تمام طول روز را به تو و با تو بودن فکر می کنم
شنیدن طنین صدای دلنشینت تو را به من نزدیک تر خواهد کرد
رُخ ِ ماهت در پشت پلکهایم نقش می بندد و نظاره گر خنده هایت می شوم
و باز هم تو را مثل هر روز ؛ از خدایمان آرزو میکنم
روی نیمکتی که نشسته ام ، پروانه ای پَر خواهد کشید و مرا مجذوب پروازش می کند
می خواهم در گوش تمام پروانگان نجوا کنم و به آنها بگویم تا سلام مرا به تو شاه پری زیبایم برسانند
« می خــــواهــــم تــــو همــــــراز پروانگــــی هــــایم باشــــی »
دوست دارم عشقم را صادقانه نثارت کنم ؛ فقط اینگونه آرام می شوم که تو عشقم را میان دستانت بگیری
پاسخم را بدهی و به سان پروانه ای به دورم پرواز کنی
ناگهان در همین حال و هوا روز به پایان می رسد و تاریکی و شب مرا در بر خواهد گرفت
تو تمام می شوی ؟؟؟ نه ، هرگــــــــــــــــــــــز !!!
تو خواهی بود ، تو تمام شب را کنارم خواهی ماند تا آسوده بخوابم و رؤیای تو را ببینم
چشم هایت را لحظه ای ببند !!! تصور کن که چقــــــــدر حضورت برایم آرامش بخش خواهد بود
باز روز دیگری آغاز خواهد شد و تکرار همین رؤیا ...
روزهــــــــا ، مــــــــاه ها و ســــــــال ها خواهند گـــــذشت ...
می خواهم در این گذر زمان به راستی با تو زندگی کنم و کنار یکدیگر از عشق بگوئیم
از عشــــق ...
نظرات شما عزیزان: